-
خواب دیدم گریه میکنی
جمعه 4 آذرماه سال 1390 20:28
سلام بهنازم وای خیلی دلم برات تنگ شده همین الان که گفتم بهنازم دلم یکجوری شد بهناز جان خانومم عشقم گلم خواب دیدم که بهم زنگ زدی گریه میکردی با اینکه توی خواب میدونستم خیلی وقته که ولم کردی بازم وقتی دیدم ناراحتی دلم خون شد گفتی میخوای بیای مشهد.انقدر دلقک بازی در اوردم تا خندیدی قربون خندهات بشم دیگه نمیتونم بنویسم...
-
بعد مدت ها
چهارشنبه 2 آذرماه سال 1390 12:10
بهناز بعد مدت ها خواب دیدم که بهم کفتی دوست دالم این خواب رو من قبل اذان صبح دیدم. بگذریم دلم بدجور گرفته میخوام بگم: به خدا تو بی مرامی خداحافظی نکردی رفتی قلبم رو شکستی منو تنها گذاشتی حتی یک لحظه نموندی وقت رفتنت مگه اشکهام رو ندیدی؟؟!! مگه تو خدا نداری؟؟؟!!! نشنیدی بغض صدام رو. وقت رفتنت ندیدی اشک چشمام رو. خیلی...
-
اخرین خواسته ی عشق
شنبه 23 مهرماه سال 1390 04:39
بهنازم وقتی میرفتی گفتی نفرینم نکن دعام کن هرچی فکر کردم دعایی جز عاقبت بخیریت بهتر ندونستم بهناز جان یک عصا توی دست من باعث میشه سگ ها رو از خودم دور کنم یک عصا توی دست حضرت موسی میتونه دریا رو بشکافه پس مهم اینه که اون عصا دست کی باشه دوتا ماهی و چندتا نون توی دست من باعث میشه که بتونم باهاش دو سه تا ساندویچ درست...
-
خواب دیدم
چهارشنبه 20 مهرماه سال 1390 16:30
بهناز خواب دیدم که حالم عوض شده یه حس عجیبی داشتم خیلی خوشحال بودم وقتی بیدار شدم رفتم سراغ تعبیر خواب امام صادق (ع) گفته بود کسی که ببینه خوشحال و شاده اجلش نزدیکه بنظرت چه حالی شدم؟؟؟؟ بهناز بعد خوندن این تعبیر خوشحال شدم ولی بعدش رفتم توی فکر با خودم میگفتم که توشه سفر اخرت رو دارم؟؟ اگه بعد مرگم بهناز تو برگردی که...
-
دعا
جمعه 15 مهرماه سال 1390 22:45
خداوندا ! پناهش باش، یارش باش جهان تاریکی محض است "میترسم" کنارش باش!
-
ریشه
جمعه 15 مهرماه سال 1390 17:18
بهنازم وقتی توی پیاده رو قدم میزنی گاهی زیر پات صدای خرد شدن یه برگ پاییزی رو می شنوی تا حالا شده برگردی به اون برگ نگاه کنی؟! بیشتر ما ادم ها ساده و بی تفاوت از کنارش رد میشیم این برگ به زمین می افته و خرد میشه اما دوباره جذب خاک میشه و به ریشه می رسه و اغازی میشه برای یک شکوفایی دیگه عزیزم بهناز خوبم تو هم مثل برگ...
-
خدا
جمعه 15 مهرماه سال 1390 16:44
بهنازم اوایل خدا رو فقط یک ناظر می دیدم چیزی شبیه قاضی دادگاه که همه عیب و ایرادها را ثبت می کنه تا بعدا تک تک اون هارو به رخم بکشه این خدا میخواست به من بفهمونه که من لایق بهشت رفتن هستم یا سزاوار جهنم. اون همیشه حضور داشت ولی نه مثل یک خدا بلکه مثل ماموران دولتی ولی بعدها این قدرت متعال رو بهتر شناختم و اون هم موقعی...
-
ثنا خانم ثنا خانم
جمعه 15 مهرماه سال 1390 03:42
بهناز رفتم سایت بیر موزیک تا ببینم اهنگ جدید چی اومده دیدم برای دخترمون ثنا یکی اهنگ خونده غیرتی شدم خواستم برم اونی که برای دخترمون اهنگ خونده رو بزنم از اتاق اومدم بیرون داشتم میرفتم سراغ پسره ولی وقتی به در اتاق ثنا رسیدم یکهو حس بوس کردنش گرفت منو. در اتاقش رو باز کردم دیدم خانم از خواب بیدار شده دست و صورتش رو...
-
عشق منی تو
جمعه 15 مهرماه سال 1390 02:59
هیشکی نمیتونه تو رو از قلب من بگیره میمرم برات ِ واسه خندهات تموم لحظه های زندگیم توی تو دوست دارم بهنازممممممممممممممممممممم
-
ایا رویای صادقه واقعا صادق بود؟؟؟؟؟؟
جمعه 15 مهرماه سال 1390 02:47
سلام بهنازم.خوبی نفسم؟ کاش بودی حالت رو میپرسیدم. بگذریم.... شب شد نشستیم یکم با هم اتاقیام(فرشید و علی و مهدی) شوخی کردم خندیدم و شام خوردیم بعدشم جاهامون رو انداختیم و دراز کشیدیم هر کسی توی عالم خودش بود فرشید که سوره حشر رو زیر لب زمزمه میکرد مهدی هم به شعرهای مولانا گوش میداد علی هم به عشقش اس میداد منم توی فکر...
-
ساعت چهار نیم صبح ۱۰ مهر
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 04:57
بهناز امشب نشستم جلوی سیستم تا اهنگ دانلود کنم همین طور که دانلود میکردم رسیدم به یک اهنگ از سالار عقیلی شعر شهریار رو میخوند یکجا گفت بی وفا یاد تو افتادم که بی وفایی کردی و از کنارم رفتی اشکم در اومد حتما الان میگی من بچه میشم که گریه میکنم ولی اینطور نیست بهناز توی کلاس ادبیات یک دختره هست که همش بی اختیار بهش نگاه...
-
بعد رفتنت
شنبه 9 مهرماه سال 1390 15:53
از روزی که رفتی دنیا چه قشنگه این خونه پر از عطر گلای رنگارنگه از روزی که رفتی جولون می ده آفتاب شب تو آسمون دوباره پیداش می شه مهتاب آخه با تو که دیگه چیزی به چِشَم کم نمی اومد تو بودی و هیچ چیزی به چشمم نمی اومد ماهم تویی و شب بی تو مهتابی نمیشد آفتاب واسه من پیش تو آفتابی نمی شد صبح بعد از اون روز کذایی آسمون پر شد...