ایا رویای صادقه واقعا صادق بود؟؟؟؟؟؟

سلام بهنازم.خوبی نفسم؟

کاش بودی حالت رو میپرسیدم.

بگذریم....


شب شد نشستیم یکم با هم اتاقیام(فرشید و علی و مهدی) شوخی کردم خندیدم و شام خوردیم

بعدشم جاهامون رو انداختیم و دراز کشیدیم

هر کسی توی عالم خودش بود

فرشید که سوره حشر رو زیر لب زمزمه میکرد

مهدی هم به شعرهای مولانا گوش میداد

علی هم به عشقش اس میداد

منم توی فکر تو طبق معمول

یکم با خدا حرف میزدم یکم قربون صدقه تو میشدم خلاصه خوابم برد


ساعتهای ۴:۳۰ یا ۵ صبح بود که دیدم فرشید تکونم میداد میگفت پاشو نماز صبح


یادش بخیر توی زندگیی که توی رویاهامون برا هم ساخته بودیم دوست داشتم تو منو برای نماز صبح بیدار کنی بگذریم

نماز رو خوندیم دوباره خوابیدم

وقتی خوابیدم خواب دیدم

خواب دیدم:


سر سفره نشسته بودم که ناهار بخوریم بابا جونم سمت چپ من بود مامان جونم سمت راست نشسته بود.

واسه  منو بابای غذا کشیده بود داشت برا خودش غذا میکشید

از کربلایی مهدی خبر نبود عاطفه هم مشهد بود

سرم رو انداخته بودم پایین به بشقابم نگاه میکردم فقط

ناراحت بودم

ناراحت از اینکه تورو ندارم

داشتم غذا میخوردم و سرم رو اصلا بالا نمی اوردم

مامانم بابام هم جیک نمیزدم

یک لحظه متوجه شدم که یک خانم با چادر اومد سر سفره روبروی من نشست

من ناراحت بودم و اصلا برام مهم نبود که کی اومد سر سفره

یکم گذشت با خودم گفتم زشته که سلام نکنم

سرم رو اوردم بالا بهناز اون خانم تو بودی


برای ۵ ثانیه فقط بهم نگاه کردیم قیافه جفتمون طوری بود که معلوم بود ناراحتیم

فکر کنم از اینکه من ناراحت بودم تو هم ناراحت بودی

بعد اون لحظه کوتاه که فقط همدیگرو نگاه کردیم من لبخند زدم آخه نفسم روبروم نشسته بود

وااااااااااای بهناز تو هم شروع کردی به لبخند زدن

قربون خندهات بشم من نفسم خانومم

انقدر خوشحال شدم که از سر سفره نتونستم بشینم و پاشدم برم اتاقم تا اونجا بخندم

تو ولی سر سفره هنوز بودی با مامان بابام

شما هم لبخند میزدید


تموم شد خوابم تموم شد

از خواب پریدم

وقتی بیدار شدم به این فکر میکردم که خوابم ایا رخ میده

اخه شنیدم خوابی که موقع اذان صبح باشه واقعا تعبیر میشه

ولی من بعد اذان صبح دیده بودم

بگذریم.


الان که دارم اینا رو تعریف میکنم برات ساعت ۳ نصفه شبه

چشام درد میکنه

کاش الان به عنوان مونس و همسرم کنارم بودی تا دستت رو میبوسیدم اروم میشدم و میخوابیدم.


دل تنگی هایم را با کدام قایق به سمت دریای دلت بفرستم؟تا بدانی دوستت دارم بهنازم


شب بخیر



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد